اولين جوانه زيباي پسرم
رادين عزيز مامان الان تقريبا چهار پنج روزي هست كه ديگه ميتونه كاملاً چهار دست و پا بره و خودش رو هم به كمك وسايل دور و برش سرپا نگه داره. عزيز دل مامان انقدر شيطون و بازيگوش شده كه تا چند لحظه ازش غافل ميشي يه هو ميبيني رفته سراغ يه چيزي و داره خرابكاري ميكنه الهي قربونش برم با اين شيطنتهاي شيرينش ديشب من و رادين به همراه مامان جون و خاله هاي رادين رفته بوديم بيرون تا يه كمي بگرديم. مامان جون واسمون بستني خريد. منم با دست يه كم گذاشتم توي دهن رادين كه يه هو ديدم دستم به يه چيز تيز برخورد كرد. بببببببببببببله پسرك خوشگل مامان از اولين مرواريد زيباي توي دهانش رونمايي كرد منم سريع به مامان جون اينا گفتم و اونا هم همه خوشحال ...